صبر و صلاة♥•٠·
- ۰ نظر
- ۱۴ فروردين ۹۳ ، ۱۳:۴۹
- ۱۱۴ نمایش
امام حسن عسکری[علیه السلام] فرمودند:
خداوند متعال با حضرت موسی تکلم کرد،
حضرت موسی فرمود: خدای من!
کسی که نمازها را در وقتش به جای آورد چه پاداشی دارد؟
خداوند فرمود: حاجت و درخواستش را به او عطا می کنم
و
بهشتم را برایش مباح می گردانم.
بحارالانوار
رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ ۙ یَخَافُونَ
یَوْمًا
تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ
مردانى که
تجارت و داد و ستد آنان را از یاد خدا و بر پا داشتن نماز و پرداخت
زکات باز
نمىدارد، [و] پیوسته از روزى که دلها و دیدهها در آن زیر و رو
مىشود،
مىترسند.
سوره نور، آیه37
فی جَنّاتٍ یَتَساءَلون
عَنِ المُجرِمینَ
ما سَلَکَکُم فی سَقَرَ
قالوا لم نَکُ مِنَ المُصَلّین
(اهل بهشت) سوال می کنند از مجرمان، چه چیز شما را به دوزخ فرستاد؟
می گویند ما از نمازگزاران نبودیم.. .
سوره ی مدثر، آیات 40-43
امام سجاد[علیه السلام]:
همیشه نمازت را به گونه ای بجا آور که فکر کنی آخرین نماز توست.
یک آقای فرش فروش که اهل نماز اول وقت بود به بنده گفت: یک کسی برای خریدن فرش وارد مغازهٔ بنده شد. گفتم: وقت نماز است. گفت: من وقت ندارم، مسافرم و میخواهم بروم. هر چه اصرار کردم، دیدم نمیشود و گول شیطان را خوردم و یک قدری که از نماز اول وقت گذشت، دیدم همین آقای مشتری که خیلی شیفتهٔ این معامله بود، گفت من باید قدری تامل بکنم! و از خرید منصرف شد!! دیدم، شیطان هم دنیا را گرفت و هم نماز اول وقت را. امیرمومنان فرمودند: اگر مومن، دنیا را مانع از آخرت خودش قرار بدهد؛ پروردگار او را از هر دو باز میدارد. پروردگار میفرماید: چرا این شخص نماز را تند میخواند؟! مگر رفع شداید و حوائج او و قضای حاجات او در دست کسی غیر از من است؟!
منبع: کتاب ز ملک تا ملکوت/ سخنان اخلاقی مرحوم آیت الله حق شناس تهرانی
گفت: حاج آقا!
من شنیده ام اگر انسان در نماز متوجه شود که کسے در حال دزدیدن کفش اوست؛
مے تواند نماز را بشکند و برود کفشش را بگیرد؛
درست است حاج آقا؟!
شـیخ گفت: دُرست است آقا.
نمازے که در آن حواست به کَفشَت باشد، اصلاً باید شکست...!
تصمیم گرفتم به قم بروم و نماز جماعتم را به امامت آیتالله
بهجت (ره) بخوانم، همین کار را هم کردم، به قم رفتم، دیدم بله همان نماز باشکوهی
که در تلویزیون دیدم در قم اقامه میشود، نمازهای پشت آقا بسیار برایم شیرین و لذت
بخش بود، برنامهام را طوری تنظیم کردم که هر روز صبح بروم قم و نماز صبحم را به
امامت آقای بهجت بخوانم و به تهران برگردم.
یک سال کارم همین شده بود، هر روز صبح میرفتم قم نماز میخواندم
و برمیگشتم، در این زمان شیطان هم بیکار ننشسته بود، هر روز مرا وسوسه میکرد که
چرا از کار و زندگی میزنی و به قم میروی؟ خوب همین نماز را در تهران بخوان و … .
کم کم نسبت به فریادهای آیتالله بهجت (ره) هنگام سلام
دادن آخر نماز حساس شده بودم، آخه چرا آقا فریاد میکشه؟ چرا داد میزنه؟ چرا با
درد سلام میده؟ حساسیتم طوری شده بود که خودم قبل از سلامهای آقا سلام میدادم...